یک روز درزمانهای قدیم در بازار برده فروشی یک برده فروش یک برده ضعیف و لاغر برای فروش به قیمت صدسکه میزاره ویک نفرمیاد و قیمت این برده روازبرده فروش میپرسه و وقتی برده فروش میگه صدسکه اون شخص میگه ضعیف ولاغره و بیست سکه بیشتر نمیارزه! وچه خبره صد سکه و.... برده فروش میگه این برده یه توانایی داره هرکسی که تشنش هست و تشخیص میده و اون شخص میگه به دردم نمیخوره ومیخوام چیکارو میره وافراد بعدی میانو قیمت میپرسن و برده فروش قیمت وتوانایی برده تو تشخیص برده تو افراد تشنه رو میگه وهیچکس اون برده رونمیخریده یه نفرکه اونجا بوده میگه من چند روز دیگه یه مهمونی بزرگ دارم واین برده الزمم میشه وصد سکه میده وبرده رومیخره خالصه چند روز بعد مهمونی شروع میشه وبرده هم اونجا بوده وبعد از گذشت مدتی از زمان مهمانی یک نفرمیگه من تشنم وبرده میگه این تنشنش نیست وصاحب مهمانی میگه البد میدونه تشنش نیست خب کارش اینه دوباره یه نفر دیگه میگه من نشنمه وبرده میگه این تشنش نیست ودوباره صاحب مهمانی باتعجب به خودش میگه خب این کارش اینه لابد اینم تشنش نیست و وقتی یه نفر ازمهمونها میره کوزه آب وبرمیداره وآب میخوره و برده این شخص نشون میده
ومیگه آهان این تشنش بود.
خواستن واقعی یعنی این که ما خودمان آن کار را انجام دهیم وازدیگران نخواهیم وبهانه و... نیاوریم .کسی که واقعا چیزی بخواهد بدون هیچ بهانه وموردی آن را بدست خواهد آورد. برای واضح ترشدن موضوع،میخواهم یک سوال بپرسم.
چه کسی موفقیت میخواهد؟
در پاسخ به این سوال اکثریت خواهید گفت؛تقریبا همه موفقیت میخواهند؛ درواقع همه موفقیت نمیخواهند، بلکه اکثریت موفقیت را دوست دارند.
همه ما میتوانیم ادعا کنیم که هدف داریم،همه ما میتوانیم ادعا کنیم که موفق هستیم.
ولی کسی که هدف دارد اینقدر سخت
مشغول تلاش کردن است که فرصت ندارد ادعا کند و به همین دلیل است که تعداد افراد موفق درجهان بسیارکمتر از افراد معمولی است.
بازدید : 637
يکشنبه 17 اسفند 1398 زمان : 15:36